حسین همازاده
یکم؛ انتخابات دهم نیز همانند بسیاری دیگر از وقایع تاریخی انقلاب، اندک اندک دامان خود را از گستره جغرافیای سیاسی کشور بیرون می کشد. هرچند که مطابق آنچه پیداست، پس لرزههای آن تا مدتها در عرصههای گوناگون باقی خواهد ماند. پندار نخستین ما این بود که پس لرزههای اساسی انتخابات دهم از مبارزهای جدیتر با مفاسد سازمان یافته و ملوک الطوایفها و عالیجنابان رسوا و همچنین اقدامات (و نه فقط اظهارات) انقلابی در حوزه سیاست خارجی و احتمالاً اعمال تغییرات ساختاری و بنیادین در حوزه های گوناگونی مدیریتی ناشی خواهد شد. اما روند حوادث منتهی به انتخابات و به طور مشخص وقایع پس از 22 خرداد بطلان این پندارها را روشن ساخت. هر چند که این بطلان از آن رو که پرده از حقایقی عظیم برداشت، شیرین رفت.
دوم؛ همه ما بارها و بارها عبارت "سیاست ما، عین دیانت ماست" را شنیده و خوانده ایم. اما معنای جملاتی که از جنس حقیقتند، هرگز تمام شدنی نیست و هر ازگاه معنایی جدید و منظری نو از حقیقت می نمایانند و عبارت فوق نیز از آن رو که روایتگر حقیقتی بس عمیق را بر عهده دارد، در این زمره است.
معانی جدید، لزوماً عمیق تر نیستند ولی چه بسا زیباتر باشند! همانند این برداشت از گزاره "سیاست ما عین دیانت ماست" که " نوع سیاست مداری هرکس گواه میزان دین داری اوست"
و این یعنی که از نوع سیاست ورزی سیاستمداران بنگر که هر کدام چه اندازه از دین¬داری بهره برده اند و این یعنی که چرخش سیاست های سیاستمداران در گذر زمان را بعضاً از تغییر در بینش های دینیاشان بدان و این یعنی که از پشت پا زدن برخی بر گذشته درخشاناشان متعجب نشو چرا که آنها در طول سالیان و در بزنگاه های انتخاب و در دوراهی های اطاعت و عصیان، سبیل باطل پیموده اند و اندک اندک در کارزار حق و باطل، در زمره جنود شیطان درآمده اند و از این تعبیر برنیاشوب چراکه این همان عبارت رهبری است که آشوب گران امروز را منافقان امت نامید و البته رهبری لفظ منافق را بر زبان جاری نکرد ولی کیست که نداند "مسجد ضرار" پایگاه منافقینی است که به زودی به سبب جهر به سوء و عصیان¬گری به سنت الهی گرفتار خواهند آمد.
بر خلاف برخی "خودنخبه بینان" که این روزها به اصطلاح از در خیرخواهی نظام در آمده و به زور تمام، عزم کرده اند همه را زیر یک سقف و یک پرچم گرد هم آورند، باید گفت منافقین امت اگرچه از حیث جغرافیا به اهل ایمان نزدیکاند اما در حقیقت فاصله ای بی انتها از یکدیگر داشته و در دو سوی طیف عقاید می گنجند و اگر هر کدام به دیگری نزدیک شود، از ماهیت پیشین خود فاصله خواهد گرفت.
اینجا محل فتنه ای دیگر است. فتنه ای که اهل ایمان را با تبعیت از مقام ولایت از دودوزه بازان و منافقان جدا می کند. اما روی این سخن با آنان که سال هاست از تبعیت مقام ولایت سرباز زده و پشت نقاب های گوناگون (و از همه مبتذلتر نقاب خط امام) پنهان شدهاند، نیست. بلکه این فتنه محل ابتلای کسانی است که هم بودن در راه ولایت را می طلبند و هم نمیتوانند دل از منافقین بکنند! روی این سخن با کسانی است که می خواهند هم تابع فرمان "ولی" باشند و هم مؤمنین و منافقین را زیر یک سقف گرد هم آورند؛ آن هم منافقینی که در پس حمله به احمدینژاد، رکن رکین انقلاب یعنی مقام ولایت را نشانه گرفته اند و این، از تمام "گفته" ها و "نگفته" های آنان هویداست.
سوم؛ اکنون قریب به 3 ماه پرفراز و فرود از آغاز زمان تبلیغات ریاست جمهوری دهم می گذرد و همه ما درس های پرشماری از این 3 ماه آموخته ایم. اما اینک در آستانه تشکیل کابینه دهم، این درس بزرگ را که پیشتر نیز گفته بودند و گفته بودیم، مرور می کنیم؛ احمدینژاد چه در تیرماه 84 و چه در خرداد 88 بر تمامی کاندیداهای موجود برتری محسوسی داشته و دارد. احمدینژاد از ویژگی هایی برخوردار است که او را از همه دیگرانی که فرق چندانی با هم ندارند متمایز می کنند. اما احمدینژاد برای ما چیزی بیشتر از "خیرالموجودین" نیست. احمدینژاد نیز مانند همه دچار اشکالات و اشتباهاتی است (هرچند از جنسی دیگر) که باعث می شود طرفداران وی دیگر نه از رفتارهای مثبت و انقلابی وی دچار هیجانات آنی و خیالی شوند و نه از رفتارهای ناصواب او دچار ناامیدی و یأس و این باید اساس کنش متقابل حامیان احمدی نژاد با کابینه دهم باشد.
نظرات کاربران